من از موندن خسته ام تو حرف از اومدن میزنی؟
کینه پوش

بیام؟

بیام که بنویسم دوباره؟

بنویسم از درد؟ بنویسم از مرگ؟ بنویسم از روزایی که امید برام غریبه است ؟

میگن بیا ....... کجا بیام؟ من که جز نوشتن از حال خودم چیزی ندارم؟

خسته ام..... خیلی خسته ام... اونقدری که نای نوشتن ندارم حتی نای اومدن حتی موندن دیگه حتی نمی خوام بمونم.

یک ماه برام یک سال میگذره.

می ترسم

می ترسم بیام و شما منو نشناسین

پیر شدم خیلی پیر شدم حتی نوشته هام هم با خودم پیر شدن.

چرا امسال اینقدر سرده؟ اون جا رو نمیدونم اما این جا که خیلی سرده مخصوصا تو دل من دیگه هیچی منو گرم نگه نمیداره

فقط....

فقط یه نخ سیگار که هم دلمو هم عمرمو می سوزونه.........



نظرات شما عزیزان:

☂☆✘✪♫...خانوم بلا...♫✪✘☆☂
ساعت18:54---1 آذر 1392
سلام وبلاگ تو هم قشنگه ..!!!

من لینکت کردم تو هم منو بلنیک!!


دلارام
ساعت17:40---18 آبان 1392
یه جواب کوچیک هم بد نیست هانی

با خودم حرف زدم؟!

نگرانتیم

بفهم!
پاسخ: قربون تو دلارام زیاد رو به راه نیستم اصلا حوصله ندارم کامنت بذارم به هر حال ببخشید


عتیقهــ
ساعت1:34---17 آبان 1392
تو اومدی...خووووش اومدی

چرا امشب هیشکی خواب نداره؟
پاسخ: این شبا اگه کسی دور از هیئت دلش باشه معلومه که خواب نداره


عتیقهــ
ساعت23:45---16 آبان 1392
خوشالم ک رد پاتو تو وبلاگم دیدم
پاسخ: منم خوشحالم که به یادمی


ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ
ساعت9:58---14 آبان 1392
من برنگشتم که ببینم تو رفتی ؟؟؟
معنی این کارا چیه داری باخودت چیکار می کنی؟؟؟
به فکر خودت نیستی به فکر دوستات باش از نگرانی درشون بیار بعد 2 ماه برگشتم قصدم موندن نیست فقط اومدم ببینم حالت چطوره ؟کاش نمی یومدم.
رفته بودم که زندگیمو عوض کن ولی بهتر که نشد هیچ بدترم شد....
دیدی چه بارونی امد من همون روز کلاس داشتم که اینقد حالم بد بود نرفتم کلاس بجاش رفتم ساحلی نشستم زیر بارون تا کمی ارامش پیدا کنم
هانی کجایی آخه


ی درداره مونث
ساعت19:43---13 آبان 1392
میشه برگردی

کاش ی ذره میفهمیدی ما نگرانتیم

..چرا نیستی؟

چرا نیمای؟

ار ما بدت میاد؟

باشه بیا تو فقط بیا کامنت نده

بخدا نگرانتم

هرشب ب فکرتم دعات میکنم

...ولی تا وقتئ ک تو خودتو اینجوری

بد باختی

دعاهای من کشکه

پـَس برگرد و پررو تر از قبل با زندگیت

را بیا را نیومد بجنگ

ولی نا امید نشو

داداشی

بیــــــــــــــــــــــــــ ــــــــا


دلارام
ساعت0:41---11 آبان 1392
برگشتم که بازم زل بزنم به اون پست لعنتی که فکر کنم یه ماهه اول وبت مونده...
دیدم اپ شدی
بگم چی؟ خوشحالم که اپ شدی؟ ناراحتم که این رو نوشتی؟
میدونی حسم چیه؟ یه لبخند دردناک با چشم های خیس
بنویس لعنتی
بنویس
از هر چی که دوست داری
مگه این جا مال تو نیست؟؟؟؟؟؟ د لعنتی دوست داری از درد بنویسی از غم بنویسی از بدبختی بنویسی تــــو فــقــــط بــنـــویـــــس
دوست داری به عالم و ادم فحش بدی فـــقــط بــنـــویـــــس
داد زدنم از سر دوست داشتنته مـیـــفــهـمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میفهمی اینکه ما دوست هات نگرانتیم یعنی چی؟؟؟؟ میفهمی نگرانی یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟
هانی به خدا میدونم شرایط خوبی نداری ولی داری بدترش میکنی
نمیگم مصنوعی بخند نمیگم تظاهر کن نمیگم الکی خودت رو شاد نشون بده.... نمییییگمممم
فقط بمون و بنویس
خودت رو خالی کن خودت رو از این فشار ها رها کن
زندگی با کدوممون خوب بوده؟ با کی سر سازگاری داشته که ما دومیش باشیم؟؟؟؟
تو داری همه چیز رو توی خودت میریزی داری به خودت سخت میگیری داری خودت رو عذاب میدی
یه بار دیگه ول کنی بری واقعا ازت دلخور میشم


گرگ باران دیده
ساعت12:24---10 آبان 1392
دلم سوخته !!! هوا سرد شد ... ذغال هست!!
پاسخ: وقتی وابسته بشی بخوای نخوای گر میگیری چه از درون چه از برون وابسته به زندگی وابسته به کسی فرقی نداره


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ تاریخ برچسب:, | ساعت | نویسنده شبح سیاه
|